رابطه دختر وپسر

ساخت وبلاگ

پاسخ : با سلام و وقت بخیر از باب تاخیر در پاسخ عذر خواهم.

 

بررسی همه ملاکها و جنبه ها از نظر اعتقادی "فرهنگی"اجتماعی" و داشتن ملاکهای کامل با

 

جزییات بسیار مهم است برای اینکه متوجه شوید انتخاب درستی داشتهای یا خیر .

 

دوم آنکه انسانها با گذر زمان و با افزایش اطلاعات و تجربه هاشون ملاکها و انتخابهشون هم تغییر میکند

 

لذا با توجه به سن شما و شرایط آقا که الان مساعد نیست این ازدواج به صلاح نیست تجربه نشان داده

 

است هر چه دوره نامزدی و عقد طولانی باشد اختلاف بیشتر خواهد شد. پس صبور باشید و با توکل به

 

خداوند مهربان به یکدیگر فرصت ساختن آینده ای بهتر را بدهید. به امید موفقیت برای شما.

............

 

 

كبوتر با كبوتر، باز با باز !

«الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ»[1]؛ زنان پليد (از نظر فساد اعتقاد و اخلاق و عمل) براى مردان پليد، و مردان پليد براى زنان پليدند (به اقتضاى جاذبه ذاتى نارى همديگر را مى يابند) و زنان پاك (از فساد اعتقاد و اخلاق و عمل) براى مردان پاك، و مردان پاك براى زنان پاكند (طبق جاذبه فطرى نورى يكديگر را مى يابند) آنها از آنچه (ديگران به تهمت درباره آنان) مى گويند پاك و منزه اند، براى آنها آمرزش و روزيى گرانمايه (در دنيا و آخرت) است.

 

1- از دو امام راستين حضرت امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) نيز روايت شده است؛ و اين دو بزرگوار برآنند كه آيه مورد بحث بسان اين آيه است كه مى فرمايد: «الزّانى لا ينكح الاّ زانية او مشركة و الزانية لا ينكحها الاّ زان او مشرك...»[2]؛ مرد زشتكار جز زن زشت كردار و يا شرك گرا را به همسرى نمى گيرد و زن زشتكار و بى عفت را نيز جز مرد زشتكار و شرك گرا به همسرى نمى گيرد... آرى! آيه مورد بحث، نظير آيه اى است كه ترسيم گرديد و اين آيه هنگامى فرود آمد كه گروهى بر آن شدند كه با زنان آلوده دامان پيمان زندگى مشترك ببندند و خدا با فروفرستادن آيه مورد بحث، آنان را از اين كار هشدار داد و اين را كارى ناپسند شمرد.

 

«وَالْطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ»؛ و در برابر آنها، زنان پاك و پاكدامن نيز از آن مردان پاك، و مردان پاك و درستكار براى زنان پاكدامن هستند.

 

«اُولئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ»؛ اين زنان و مردان پاك و پاكدامن از نسبتهاى ناروايى كه پليدان به آنها مى دهند بركنارند.

 

2- ذرّه اى كه در همه ارض و سماست***جنس خود را همچو كاه و كهرباست

 

ناريان مر ناريان را جاذبند***نوريان مر نوريان را طالبند

 

3- «خبيثات» و «خبيثون» اشاره به زنان و مردان آلوده دامان است، به عكس «طيبات» و «طيبون» كه به زنان و مردان پاكدامن اشاره مى كند و ظاهرا منظور از آيه همين است، زيرا قرائنى در دست است كه معنى اخير را تاءييد مى كند: اين آيات به دنبال آيات افك و همچنين آيه «الزانى لا ينكح الا زانية او مشركة و الزانية لا ينكحها الا زان او مشرك و حرم ذلك على المؤ منين» آمده و اين تفسير هماهنگ با مفهوم آن آيات است.

 

4- آيا اين يك حكم تكوينى است يا تشريعى بدون شك قانون «نوريان مر نوريان را طالبند» و «ناريان مر ناريان را جاذبند» و ضرب المثل معروف «كند همجنس با همجنس پرواز» و همچنين ضرب المثلى كه در عربى معروف است: «السنخية علة الانضمام» همه اشاره به يك سنت تكوينى است.

 

پاسخ به يك پرسش: در اينجا سؤالى مطرح است و آن اينكه در طول تاريخ يا در محيط زندگى خود گاه مواردى را مى بينيم كه با اين قانون هماهنگ نيست، به عنوان مثال در خود قرآن آمده است كه همسر نوح و همسر لوط زنان بدى بودند و به آنها خيانت كردند[3] و در مقابل، همسر فرعون از زنان با ايمان و پاكدامنى بود كه گرفتار چنگال آن طاغوت بى ايمان گشته بود[4]. در مورد پيشوايان بزرگ اسلام نيز كم و بيش نمونه هائى از اين قبيل ديده شده است كه تاريخ اسلام گواه آن مى باشد.

 

در پاسخ علاوه بر اينكه هر قانون كلى استثناهائى دارد بايد به دو نكته توجه داشت:

 

1 - در تفسير آيه گفتيم كه منظور اصلى از «خباثت» همان آلودگى به اعمال منافى عفت است و «طيب» بودن نقطه مقابل آن مى باشد، به اين ترتيب پاسخ سؤال روشن مى شود، زيرا هيچيك از همسران پيامبران و امامان به طور قطع انحراف و آلودگى جنسى نداشتند، و منظور از خيانت در داستان نوح و لوط جاسوسى كردن به نفع كفار است نه خيانت ناموسى. اصولا اين عيب از عيوب تنفر آميز محسوب مى شود و مى دانيم محيط زندگى شخصى پيامبران بايد از اوصافى كه موجب نفرت مردم است پاك باشد تا هدف نبوت كه جذب مردم به آئين خدا است عقيم نماند.

 

2 - از اين گذشته همسران پيامبران و امامان در آغاز كار حتى كافر و بى ايمان هم نبودند و گاه بعد از نبوت به گمراهى كشيده مى شدند كه مسلما آنها نيز روابط خود را مانند سابق با آنها ادامه نمى دادند، همانگونه كه همسر فرعون در آغاز كه با فرعون ازدواج كرد به موسى ايمان نياورده بود، اصولا موسى هنوز متولد نشده بود، بعدا كه موسى مبعوث شد ايمان آورد و چاره اى جز ادامه زندگى تواءم با مبارزه نداشت مبارزه اى كه سرانجامش شهادت اين زن با ايمان بود.

 

سؤال: به نظر شما آيا همين يك دليل براي جواب سوال قبلي از آيه 5 سوره مائده و آيه 25 سوره نساء كافي نيست؟

آيا كمترين آسيب دوستيهاي قبل از ازدواج ايجاد شك و ترديد نسبت به يكديگر در ابراز عشق و علاقه واقعي نيست؟

چند درصد از طلاق ها به خاطر عدم اعتماد زوجين يه يكديگر اتفاق مي افتد؟

آيا اين آمار مورد قبول شما هست: «بيشترين آمار طلاق مختص زوجهايي است كه دوستيهاي قبل از ازدواج و خياباني داشته اند.» ؟

 

 

پاورقي ها:

[1] (سوره نور، آيه 26)

[2] (سوره نور، آيه 3)

[3]  (سوره تحريم،ل آيه 10)

[4] (سوره تحريم، آيه 11)

................................

عاشقتم، عاشقم باش!

 

 

1- زن مطيع، فرمانرواى قلب شوهر است.

يكى از مهم‏ترين و حياتى‏ترين حس‏هايى كه مردان به آن علاقه دارند، حس مالكيت و مديريت است. از سوى ديگر، براى حفظ كيان خانواده، لازم است زنى كه به زندگى و شوهر خود علاقه‏مند است، از شوهر خود اطاعت كند و بداند كه اگر در تمام شئون زندگى، مطيع او باشد، مهرش چنان در دل مرد نفوذ مى‏كند كه حاضر است براى زن و زندگى‏اش، هر فداكارى و ايثارى انجام دهد و بهترين حس‏ها را به همسر خود بدهد و بدين ترتيب است كه هم مرد راضى است و هم زن.

محبت، عنصرى كه خداوند متعال از آن به عنوان نشانه‏اى از خود نام برده است. اگر چه اندكى از اين سرمايه را خداوند در ابتداى زندگى زناشويى به زن و مرد عطا فرموده، ولى بايد آن را چون نهالى دانست كه لازم است تمام تمهيدات را به كار بست تا اين نهال سست و شكننده، حفظ و بارور شود و به درختى تناور تبديل گردد و ريشه آن در اعماق جان زن و مرد نفوذ كند.
در ابتداى كلام، بايد به اين مطلب اشاره كرد كه محبت، انسان را به سوى همشكلى و همسانى با معشوق مى‏كشاند و اين علاقه كه در اعماق جان انسان است، باعث مى‏گردد تا محب به صورت محبوب در آيد.
در كتاب رابطه دوستى و محبت آقاى احمد مطهرى چنين آمده است: «محبت، مانند سيم برقى است كه از وجود محبوب به محب وصل مى‏گردد و صفات محبوب را به وى منتقل مى‏سازد و اين جاست كه انتخاب محبوب، اهميت مى‏يابد. به نظر مى‏رسد كه همسر هر فرد، مى‏تواند مهم‏ترين محبوب و همراه او باشد. در دين مبين اسلام، به اين موضوع، بسيار پرداخته شده و فراوانى احاديث و روايات نقل شده از ائمه عليهم‏السلام، مؤيد اين مطلب است. اگر در انتخاب همسر، محور، ايمان و حب پروردگار باشد، مى‏توان اميدوار بود كه اين ازدواج، منجر به زندگى‏اى شود كه هدف و شالوده آن، رسيدن به قرب الهى است و اين كه زن و مرد، هر دو تصميم بگيرند كه اين عشق و علاقه زمينى را نردبانى سازند براى دست يافتن به رضاى پروردگار».
آن چه مهم است، شيوه‏هاى ابراز محبت است كه يكى از مباحث داغ روز است و روان‏شناسان بسيار بدان پرداخته‏اند و توجه تمام زنان و مردانى را كه به زندگى زناشويى به عنوان مهم‏ترين نهاد جامعه مى‏نگرند، به خود جلب كرده است.
بايد به اين مطلب توجه داشت كه محبت بين زن و مرد، اغلب ذاتى نيست؛ بلكه اكتسابى است؛ بدين معنا كه هم زن و هم مرد، بايد شيوه‏هاى ابراز آن را آموزش ديده، تمرين كنند و به كار برند. بسيارى از زنان و مردان به اين امر اذعان مى‏كنند كه نسبت به همسر خود علاقه دارند؛ ولى هرگز كارى براى نماياندن آن به همسرشان انجام نداده‏اند؛ اما بايد گفت كه علاقه و عشقى كه در دل احتكار گردد و ابراز نگردد، بى‏فايده بوده، اثربخش نخواهد بود.
اكنون به چند روش براى ابراز محبت و افزايش مهر و عطوفت بين همسران، اشاره خواهيم كرد:


2- زنان به كارهاى كوچكى هم كه مردان برايشان انجام مى‏دهند، امتياز مى‏دهند.

boojiksara...
ما را در سایت boojiksara دنبال می کنید

برچسب : بوجیک سرا, نویسنده : سید حسین لطیفی valayat بازدید : 244 تاريخ : سه شنبه 26 شهريور 1392 ساعت: 2:34